۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

من، یک ایرانی: به رای سبزم افتخار می کنم


فرصتی دست داد در خردادی که گذشت؛ که باز در ذهنم ایرانی بودنم را لعن و نفرین، که ستایش کنم و پیدا و پنهان از ایرانی بودنم، مفتخر باشم.

می شه این همه شور، شعور و امید و صداقت رو دید، و لحظه ای از ایرانی بودن احساس شرم یا حتی نا راحتی کرد؟

می شه میلیون ها انسنان رو دید که از همه ی طبقه ای اجتماعی و اقتصادی و مذهبی اومدن، دستاشون رو به هم دادن و به مدنی ترین و متمدنانه ترین شکل ممکن در خیابان ها راهپیمایی کردن جوری که جهان انگشت به دهان و متحیر این همه شور و آگاهی رو ستایش کرد، و اون وقت به ایرانی بودنت افتخار نکنی؟

می شه رییس جمهور منتخبی مثل میر حسین داشت که دست کم هر چه نداشته باشه،همه وجودش صداقت و مردانگی است؛ و اون وقت به ایرانی بودن ات افتخار نکنی؟

می شه ببینی اون همه جوون و هم سن و سال خودت رو در مراسم تشییع پیکر سهراب شهید، که همه به مادر سهراب بگن : من هم سهراب توام و اون وقت به ایرانی بودن ات افتخار نکنی؟

می شه تکامل و بلوغ دموکراسی خواهی رو لحظه به لحظه در ایران شاهد باشی، و اون وقت از ایرانی بودن ات بدت بیاد یا شرمنده باشی؟

می دونم این روزها سرخ و سیاه ست؛ اما ما سبز نیستیم؟ به سبز بودنمان افتخار می کنیم و سبز می مونیم.

روزگاری پیش از جمعه ی سبز 22 خرداد، انتخاب میر حسین رو انتخاب بد در مقابل بدترین (ا.ن) می دونستم؛ اما حالا حتی به رای گم شده ام هم افتخار می کنم که سبز بود، به مردی سبز و پر از صداقت، و پر از شهامت.

هیچ نظری موجود نیست: