مرگ میرصیافی آشفته ام کرده. دیشب تا صبح نخوابیدم، و امروز عصر، صدای خواهر امید از تلویزیون فارسی صدای امریکا، دل ام رو پاره پاره می کرد. گیج و منگ از این پتک به ظلم کوفته شده بودم که خبر بازداشت 27 نفر از نویسندگان و گردانندگان سایت های فارسی ضربه ای دیگر زد.
نمی دونم امید چه کرد. به کدامین گناه مفتی شهر خون اش را ریخته مباح دانست. به کدامین بدی، به کدامین ارتکاب ممنوعه او ای چنین پرپر شد.
از دوستانم هم آشفته ام. از بعضی که دامن بالا گرفته، حتی سخنی هم نمی گویند و نمی نویسند؛ چون کاری به کار سیاست ندارند. سینه از درد نمی سوزه؟
فردا سال نو، نوروزی دیگراست. اما مثل صدها و هزاران سالی که بر ما گذشته، سیاهی خودکامگی همچنان به تن نوروز زار می زنه. مواعید ساقی، از یاد همه رفته، حتی از یاد خودش...
نوروز، مبارک.
۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات (Atom)
