۱۳۸۷ آذر ۱۲, سه‌شنبه

غول چراغ جادو

1. اینکه کسی مثل حسین درخشان بازداشت شده، در نوع ِ خبری اش، اصلاً قابل اعتنا نیست. البته این نظر من هست، و خب معلومه که مخالفین زیادی هم ممکنه داشته باشه.
2. حسین درخشان با سابقه ای که داشته به نظر من می دونسته چه کاری داره انجام می ده. و از طرفی، نهاد های امنیتی و جاسوسی ایران هم می دونن دارن چه کاری انجام می دن. حسین درخشان، خودش رو به شکل آدمی عجیب و غریب و قابل اعتنا خواسته معرفی کنه. کسی که در دوره های مختلف زندگی اش، «نگاههای مختلف» به مسائل ایران و جهان داشته، «پدر وبلاگ نویسی ِ ایران»(!!!!!) بوده و کلّاً با «تفکر و تعمّق » به نتایج فکری فعلی اش رسیده.
3. زرشک و شاید کشک!! کدوم پدر؟ کدوم تفکر و تجربه؟ کدوم فکر؟ معتقد به تئوری و توهم توطئه نیستم، امّا از ساده انگاری و «خرفکری» هم متنفرام.
4. حسین درخشان برای حکومت اسلامی ولایت فقیه حکم «چراغ جادویی» داره که در هر لحظه امکان بیرون آوردن هر چیزی رو از اون داره. از رفتارهای متناقض و متشتت درخشان، عمق فقر فکری و عقیدتی اش مشخص هست، و از طرفی از ادبیاتی که در بلاگ خودش بکار می گرفت، فقرفرهنگی و اجتماعی اش هم نمایان شده. واقعاً کسی فکر می کنه کارکنان نهاد های اطلاعاتی و جاسوسی ایران یک مشت احمق و کودن هستند؟؟ فکر می کنم چنین فرضی خود، حماقتی بزرگه. در کل، چنین موجود ِ «کوچکی» جز غول ِ چراغ بودن، استفاده دیگری برای نظام ولایت فقیه نداشته و نداره.
5. بسیاری هستند که فشار، تهدید و تحدید و آزار ِ غیر قابل تحمل بر اونها تبدیل به بیشتر ِ زندگی روزانه شان شده، امّا یک هزارم حسین درخشان از اونها نام و یاد برده نمی شه. باز هم، روزگارِ غریبی است...