دلم گرفته.همین...
مردن حقّه؟ برای همه؛ اعتراضی وارد نیست،نه؟
مردن به دست دژخیم و به «حکم خدا» چطوره؟ این هم حاصل این حقّه،نه؟
دلم هق هق می خواد، امّا به جاش بغض خفم می کنه...
سعی میکنم هیچ وقت از کسی متنفر نباشم. به هیچ کسی نگم «پست». «قضاوت» در مورد آدمها نکنم...
امّا باور کن، باور کن نمی تونم... نمی تونم به تندیس شرارت و پستی و نفرت و رذالت نگاه کنم و دلم آشوب نشه... راستی، تو می تونی به قاضی(!) مرتضوی نگاه کنی ولی حال منو پیدا نکنی؟...
۱۳۸۷ آذر ۱۱, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات (Atom)
