۱۳۸۷ دی ۲۹, یکشنبه

درد روز

برای من جای سوال داشت که چرا با آدمهای عادی کوچه و بازار که صحبت می کنی، 90-95% مردم بیش از آنکه از بازداشت دانشجویان شیرازی و یا بسته شدن دفتر کانون مدافعان حقوق بشر یا بازداشت فعالین جنبش مدنی زنان ایران و یا بازداشت و فشار بر اقلیتهای دینی نظیر بهاییان ایران صحبت کنند یا اطلاع داشته باشند، از مردم مظلوم غزه یا ظالم بودن اسرائیل حرف می زنند. اما با قرار گرفتن در خانه ای که تنها راه ارتباطی اش با دنیا تلویزیون ایران بود، به این سوال من پاسخ داده شد. هجمه تبلیغاتی با موضوع غزه و فلسطین آنچنان بر سر مدم کوفته می شه که دیگه جایی برای فکر یا خبر گرفتن از دنیای درون ایران باقی نمیماند.

سطح آگاهی و به کار انداختن شعور با کمال غم و تاسف آنچنان پایین هست که که در بسیاری از موارد اصلا خواستی به وجود نمی آید که بخواهد با سد یا مانعی برخورد کند؛ و اگر هم خواستی وجود داشته باشد، از نظر کمیت یا کیفیت و یا هردو آنچنان در کمینه خود قرار دارد که ابزار سرکوب و اهرمهای تبلیغاتی بسیار زود از پس آنها بر می ایند و از کار می اندازند.
جنبشهای مدنی، به جهت عمق دادن به خواستها و همه گیر کردن و اشاعه آنها، بسیار بیشتر از جنبشهای سیاسی می توانند در شرایط مسدود ایران، به کمک آیند و در طولانی مدت به پیشرفتهایی چه در جنبه های حقوقی ومدنی و چه از نظر حقوق سیاسی نائل آیند. و جنبش زنان و تغییر برای برابری، مهم ترین، جدی ترین و قابل اعتنا ترین جنبش حقوق مدنی ایران در زمان حاضر است. بعدا بیشتر خواهم نوشت...

هیچ نظری موجود نیست: